ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عاشقت گشتم ندانستم که تو شیداتری
حال میفهمم چرا از عشق هم والاتری
چون پرستویی تمامِ دشتها را گشتهام
از شقایق ، لالهها ، از یاس هم زیباتری
در میان خیلِ گلها دل فقط با لاله بود
تازه دانستم چرا در بوستان تنهاتری
لحنِ آهنگینِ نجوای تو چیز دیگریست
از نی و تلفیق آن با تار ، خوش آواتری
چشمِ هرکس بر تو میافتاد ، میسوزاندیَش
آتش افروزی و از خورشید... بیپرواتری
هر که را دیدم تو را تشبیه با مهتاب کرد
دل فقط داند شما از ماه هم بالاتری
ای رخِ آشفته ، رنگِ خویشتن را چاره کن
گرچه از برگ خزانِ باغ هم رسواتری
گرچه سهم جان من پیوسته بی مهری توست
جز به نامت لب ندارد ذکر با معناتری
بسکه از تو دور بودم چشمهایم تار شد
ای فروغِ چشمِ تر از صد غزل شیواتری
علیرضا حضرتی عینی