این منم که این چنین دیوانه و شیدا شدم؟

این منم که این چنین دیوانه و شیدا شدم؟
تا چه حد یاغی،رها ،بی فکر و بی پروا شدم

من همیشه سر به راه و اهل ایمان بوده ام
پس چرا عصیانگر و مجنون و بی تقوا شدم؟

خوب می دانم دلِ دیوانه این ها کار توست
اختیارم را به دستت دادم و رسوا شدم

هرچه عمری جمع کردم، دست تاراجت ربود
پیش چشمان همه بی آبرو معنا شدم

خانه ات ویران شود... از من چه چیزی ساختی؟
خسته از دیروز و از امروز و از فردا شدم

من کجایم حضرت دل؟در قماری باخت باخت؟
محض تاوانت خودم را باختم... تنها شدم

مثل کودک، سرخوشانه آمدم دنبال تو
آخرش از غصه و دلمردگی ها تا شدم

دورم از تو بعد از این... مانند بسم الله و جن
تازگی عاقل ترین دیوانه ی دنیا شدم

حمیدرضا گلشن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.