نمی‌گویم از میخک بوسه‌ی سیاه شب بر تنم

نمی‌گویم
از میخک بوسه‌ی سیاه شب بر تنم
می‌گویم از پرتوهای ماه تو
که رگ می‌دوزند
بر خواب‌های مُرده‌ام

نمی‌گویم
از سکوتِ نسیمِ در گذر از رواق
می‌گویم از آهنگ تو
که فرود می‌آید
از آسمان‌های شوپن

عصب‌های طلایی عشق تو
درناهای خفته‌ی قلبم را بیدار می‌کنند
اینک که من
در این حریم تیره و سرد
شوق میزبانی ابریشم و کهربای تو را دارم.


حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.