ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هرکه آمد اندکی ما را پریشان کرد و رفت
خاطرِ ابریِ ما را بغض باران کرد و رفت
مرهمی بر زخمِ ما هرگز نشد امّا مدام
قلبِ ما را بسترِ زخمِ فراوان کرد و رفت
گوشه چشمی یک نظر بر حالِ درویشان نکرد
خویشتن راصاحبِ تختِ سلیمان کرد و رفت
غم پیِ غم شد نصیبِ ما فقط از این و آن
هر یکی با شیوه ای ما را پشیمان کرد و رفت
آه از آن کافر که پنهان گشته پشتِ قابِ دین
کفرِ دینش یک جهان را نامسلمان کرد و رفت
هرکه آمد عاقبت با مهرِ خود در چشمِ ما
مرگِ تلخ و سخت را شیرین و آسان کرد و رفت
علی پیرانی شال