من نه آنم که بمانم تا که بمیرم

من نه آنم که بمانم تا که بمیرم
می‌روم تا که ببوسم دریا
شب تا به سحر را سیر کنم
در میان عطر گل‌ها
می‌روم تا که درآغوش کشم آسمان را
وقتی که می‌بارد
یا که آفتاب را
وقتی که می‌خوابد
می‌روم تا که بیابم آن لحظه ناب
آن قلب که می‌تپید
آن نگاه که عشق را می‌خرید
می‌دانم که بمانم، تمام می‌شود آن رویا
می‌روم تا که عشق بماند برای فردا

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.