با تو می‌آیَـم؛ بیـا

از سکوتِ چشمه‌سار
یا سراب وُ شـوره‌زار
با نسیمِ عطرِ صـبح،
تا شـبانگاهِ بهـــــار

با تو می‌آیَـم؛ بیـا

در طلوعِ صبحِ نـور،
یا غروبی‌سوت‌و‌ُکور
از سَـرِ نعشِ زمین
بی‌خبر، نزدیک‌وُدور

با تو می‌آیَـم؛ بیـا


هم‌نَفَسْ با آهِ سـرد
باخروش‌اشک‌وُدرد
دزدکی از پنــــجره
باغِ نرگس‌هایِ زرد

با تو می‌آیَـم؛ بیـا


از نمـازِ چشـمِ مـاه
با وضوی اشـک‌وُآه
مستیِ‌ آغوشِ‌‌عشق
سـیبِ ممنوعِ گنـاه

با تو می‌آیَـم؛ بیـا


بنفشه انصاری پرتو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.