شعر من هر غزلش شیوه ی گفتار من است

شعر من هر غزلش شیوه ی گفتار من است
حب ایران مهر ایران طپش جان وتن است

تنم از اهن وجانم پر آواز پرستو
خون جاری که به رگهاست چو مشک ختن است

سینه گنجینه اسرارو زبان خامه دل
عقل اغشته به ایمان و هدف اهرمن ست

درد سنگین و غم دوست فراوان دردل
دل بیتاب شکسته ست که غم دل شکن است

عطر صد خاطره از نور شهیدان برجاست
در دل و سینه وجان عطر گل یاسمن ست

غم بسیار اگر هم به درازا بکشد
صبر شوقی ست که در عاطفه هر مِحن است
انچه حادث شده از حس خباست ها شان
کودکانی است که در غزه خونین کفن ست

گرگ گر سینه خود  چاک کند عیب مدار
ننگ‌ بسیار به صهیون ؛ که خونین دهن است

مصلحت نیست که این قصه فراموش شود
قبله اول اسلام که جاوید به هر انجمن است

پاسخی نیست به این چون وچرا ها شاید
بهترین کار سروشی است که در هر سخن ست

هرکسی حرف دلش را به زبان می گوید
بهترین حرف همان  مهر وطن دربدن است

یک نفر هست که دردای مرا درمان ست
بی گمان عشق من‌ ومادر من این وطن ست

محمد توکلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.