ایکاش نمی شکستی دلی را که مشتاق بود

ایکاش نمی شکستی دلی را که مشتاق بود
فردا برای تو عاشقی می‌کرد و او اشراق بود

کردی مذاب برای او جهنمی را مدام  سوخت
هاجر چو رفت و سارا هم منتظر اسحاق بود

من هم انیس تو بودم وهم چون فرشته ها
جن را هم  مطیع نکردی که در او سنجاق بود


سالها هم رفیق تو بودم و شعر ها سروده ام
کردی مرابه باتلاق لجن عاشقی  مصداق بود

فرسوده گشتم و ای کاش نمی آمدی  به پیش
زنجیرعشق را در دلم بسته بودی و ارفاق بود

ساعت به تندی گذشت و زمان هم پیر نگشت
باجعفری چه کردی سپیده با نام توقبراق بود

علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.