| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
این شهر چه جای ماندن است در آن خدا نیست ؟
شهری که تزویر و ریا از دین جدا نیست
شهری که آسمانش خراش خورده ز تزویر
برج جای درویش گشته و جای دعا نیست
شهری پر از ارشاد گیسوی پریشان
گَشتی که در برنامه اش بحث رِبا نیست
شهری که بشقاب غذا سطل زباله است
هر سفره خالی گشته و رنگ غذا نیست
شهری که مَرکب می دهد با قرعه مرگ
از خَر پراید ی ساخته اما آزِرا نیست
شهری که حسرت را به آغوشش کشیده
جز مرگ بر این حسرت که دارویی دوا نیست
شهری که بر حرف و شعار وسعت گزیده
مردِ عمل پای بساط و روی پا نیست
شهری که لاله داده تا خاکش بماند
افسوس فروختند و خبر از لاله ها نیست
شهری پر از آمار پیشرفت های مالی
گویا خبر از فقر و فحشا و گدا نیست
شهری پر از مار های رنگا رنگ و سمی
دیگر خبر از معجزه های عصا نیست
ایوب محمدی