از راه دور و پشت کوه های

به نام خدا ...
از راه دور و پشت کوه های
سربه فلک کشیده که نه ،
از همین نزدیکی ها سلام ...
مهربانم ، اگر بخواهم خودم را
تشبیه کنم ، مثل یک سنگم
سنگی صبور که صبر را مانند درختی
در کوله ام کاشته ام
یک روز که خسته شدی ،
از دنیا وا مانده ای
آن روز که هیچ کس نمانده بود ،
از یاد رفتی ،
سنگ صبوری به جا نمانده اما
آن درخت در من سبز شده است
من آن درختم و برای پناهگاه بودن
تو سبز میمانم ،
آن روز به من تکیه کن
فاصله امنیت ندارد
دل باید به دل راه داشته باشد و
لمس باید در روح
اتفاق بیفتد ،
من و تو وجود داریم ...

حجت هزاروسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.