برتری نود کسی را، در ضمیر دارد جمال

برتری نود کسی را، در ضمیر دارد جمال
آب انگور، می شود، هرگز نمی گردد حلال
رنگ رخساره نمی ماند کسی را تا ابد
می رود روزی تمام این شقایق بر زوال
گر دلی بشکست ترمیمش نباشد هیچ سود
ورنه هر کوزه گری، بند می زند پاره سفال
آدمی تا هست باید بفشارد دست دوست
سنگ پیری می خورد روزی بر عمر نهال
آدم عاقل نمی گیرد به دامانش خطر
گرسنه را از گرسنگی، پیدا شود وهم و خیال
تیره روزی می رود، آخر به فردایی دراز
دست بشکسته همیشه، گردن و باشد وبال
چون زر و سیمی عنایت کرده دادار جهان
فخر فروشی کردنت ،بسیار می دارد سوال
آروزی مرده روشن می شود با یک نگاه
آن که پند خواهد نمی آرد، توجیه و مثال
ما که گفتیم و گذر کردیم، از این راستا
مرغ مرده آرزوی، روبهانست و شغال


منصور نصری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.