چگونه پَر زده‌ای تو به دریاها

چگونه پَر زده‌ای تو به دریاها
که موج خیز شده همه ژرفاها

دلیل نیست و هستِ علفزاری
چگونه زیسته ای تو به صحراها

توکیستی که نی از تو بشور آید
که نغمه خوانِ تواند هم آواها

چرا به دستِ تو آب نوشتم من
توئی معلِّمِ تک تکِ باباها

چقدر چسبِ لبانِ تو می‌چسبد
که جلوه بُرده ز چسبِ کتیراها

به صبح چشم تو باز کنم چشمی
به آبیِ تو و آبیِ فرداها

دلم به دورِ دوچشمِ تو می‌گردد
به آتشی زِ قبیله یِ زیباها


میثم علی یزدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.