باید گذر کرد،

باید گذر کرد،
باید گذشت،
همراه جوش و خروش نهر؛
و من،
مسافر مسیر آب،
حال خواه برکه باشد،
خواه سراب،
یا که مرداب.
مقصد رهایی است.
باید بود رها،
رها شد و رها ماند،
در هوای مه گرفته کوچه.
مثل کوچه در حسرت رهگذرم.
من و کوچه ناجی همیم‌.
من و کوچه تنها مانده ایم،
می‌شنوی؟
تنها


علی پورزارع

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.