شاید غرور و خودداری واسه اشکات سد باشه

شاید غرور و خودداری واسه اشکات سد باشه
ولی خوبه یکی اندوه آدم رو بلد باشه

شاید چشمها که می خندند تهش یک غصه می لرزه
کسی حرف نگفته رو اگه بفهمه می ارزه

همیشه اون که تو واسش عزیزی نور امیده
توی هر حالتی باشی بازم دل به دلت می ده

اونی که از دل خستت خبر داره ولی می ره
و می دونه نگاه تو میون غصه زنجیره

همون بهتر که پاهاتو تو محکم برداری
برای هیچکسِ دیگه دل و جونت رو نگذاری

یه وقتاآدم ازتنهایی وسایش نمی ترسه نمی میره
همه از دور خوب اما دل از نامردمی سیره

الهام ابوالحسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.