اَز غِیر نِمی تَرسَد؛ طِفلی کِه پِدَر دارَد.

اَز غِیر نِمی تَرسَد؛ طِفلی کِه پِدَر دارَد.
اَز پاشنِه می چَرخَد؛ دیوار کِه دَر دارَد.
مَن شِعر نِمی بافَم؛ مَن غِیب نِمی گویَم.
اَز داشتِه می تَرسَد؛ ایزَد که پِسَر دارد.
اَز کور چُو پُرسیدی؛ پِیکانِ نَمازَت را.
حِیوان مَنِشی آدَم؛ مِنقار بِه سَر دارَد.
اَز تَرس مَگو با مَن؛ تِکرار نِمی گَردَد.
هَرجا دَهَنی وا شُد؛ اُو شِعر بِه بَر دارَد.
حَساس مَشُو راوی؛ این دود نِمی مانَد.
این جَبر نِمی ماند؛ زیرینُ زِبَر دارَد.


سروش پیری زنده دل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.