| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
وصل راهیست
پر از حادثه ی شبگردی
گویی که چاه ، درش پندار آب
بر زمینی ببخش تا آسمان ببخشد تو را
که قطره ای اشک بودم و دریا به پای من نوشت
در رهسپاری عقل ، گویند
حمل روح الهی ، در این عظیم کیهانی
که آغاز و پایانش
احرام بستن در زمزمه هاست
و چاک زدن سینه ، لب فرو بستن و برچیدن خواب
نیمه شب
سطلی شبنم و سجاده ای یاس
یاسین ، والقرآن الحکیم
آیه ها ، زیرکند
بیمارم و تحقق شفاست اعتراف به کمبود آگاهی
إِنَّمَا أَمْرُهُ
إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
گوش کن
گندم مردمان آرد کن
تا آسیابت ، بچرخد
که در اثر ، پی به موثر خواهی برد
در این خلوت ملکوت هر کسی راهنمایی دارد
و التهاب ، حاصل عالم مثال است
بمیر
قبل از آنکه بمیرانندت
که زندگی بر اساس لرزش است
شتابناک
رو به مقصدی واحد
پس خمیازه نکش لابلای سجاده ها
وزین عادت گوشت خواری
پرهیز کن ای آدمیزاد
این آخرین نصیحت من باشد با تو ، که ،،،،
حرارت ملایم
نرم و لطیف و لذیذ را سبب است
انسان شو
تا نمایی زیبا بگیری
فرهاد بیداری