ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دلم را زنده کردی ، کودک درونم را حسابی شیر دادی
آری راستش را بخواهی چند روزی بود
که دل شسته بودم از روی تو
قهر کرده بودم با دل تو
قهر ، قهر هم نه
خویشتن داری بودی بیشتر ادا در میاوردم
وقار ، متانت تو همه از سر مهر باران بود
آمدی چند باری بی توجه آمدنت را کنترل انداختم
با ناز و ادا آمدی چند باری از این کوچه باغ پر کشیدی
رفتی
نگاهت پشت این دیوارها سوی خانه ما بود ، می دانم
چشمانت در این کوجه به خانه ما سنجاق بود
وقار و متانت طبعت سنگین و رنگین بود
طول موج حیایت هست به امتداد این ابر بهاری
یواشکی گرفتی از دل خاک چند سنگ سیاه و سپید
دادی زنگ در خانه ما و گشتی پنهان
می دانستم آمدی و زنگ در خانه زدی
پشت در به انتظارت نشسته بودم
می خواستم وقارت ، تنهای نگاهت ، بوسه انتظارت را بگیرم
کشیدم پر از بوم ، کشیدم پرده
یکی پرده شعر زدم ، یکی پرده نقش و خیال کشیدم
نقش خیال داشتم من با توی دیوانه به پرده روزگار
زنگ در خانه را که نشاندی به آن چند سنگ ریز و درشت
دیدم نشانده بودی سنگ سپید به انگشت شصت
دادی اشاره سوی شیشه
آری تو برایم نازی ، تو مهربانی
تو آن گل شب بوی تو گلدانی
مرا دادی صدا با همان سنگ سیاه
برای دیدنم کشیدی هوار
دوست داشتنت برایم عادیست و وحشی
سایه کشیدی روی دیوار ، یک لبخند سرخ هم دادی به جانش
دوست داشتن را کردی پنهان
زخم دلت را روی دل کردم پنهان
تو نه آن گل شب بوی توی گلدانی
نه آن شراب تو تنگ حوضی
تو فاصله بین بودن ها و نبودن های
می بوسم ، می بویم ، می نوشم ، حضورت را به هر مستی
چشم انتظارت را از نیمه هر ساله بدوش می کشم
فاصله میان بودن ها و نبودنها برایم کمی گشته دشوار
من قهر نیستم ، آشتی آشتی هستم اگر که تو باشی
خیال خامت آسوده باد قهر نیستم
حسین اصغرزاده سنگ سپید