| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
اندر خلقت خویش به گمانم خبط و خطایی رخ داده است
در زمان و مکانی غلط خیلی دیر چشم به جهان گشودم
الا که از بیخ و بن نباید بودش بیرومی می یافتم
شاید جهان من جهان مغلوطی ست
گویی که انگار من برای همه چیز و همه کس که هیچ
بلکه برای خود نیز سو تفاهم و اشتباهی بیش نیستم
پس کی به اتمام حقیقی و ابدی می رسم
زمین بی عشق جای من عاشق بیگانه نیست...
با جان و دل می پذیرم ریسکش را
منبعد از باقی ناخواسته ی عمر زندگی ام را
با سفر و ورود به جهان موازی
در سکوت مطلق خود به تماشای آن من بنشینم
باشد که آن من به منِ من و توِ تو رسیده باشد و در
سکوت مطلق از تماشایم لذت ببرم
چه بسیار باشد ها که آن من...
جانا یارا عشقا
چه می گویم به کجا می بری ام؟
تو هستی و همین جایی و ببین
در پی ات مرا به کجا ها که نمی کشانی
ای عشق رهایم مکن و رهایم کن از تمام
حالت ها و لحظه های بی تو...
عبداله قربانپور