بر روی آغوشم کمی از عطر او باقی است

بر روی آغوشم کمی از عطر او باقی است
در  غیبتش این زندگی تیره وَ ارفاقی است

در لحظه های شک و تردید و پریشانی
بین دلم با روح او یک متن الحاقی است

با شوق هر لحظه کنارش زندگی کردم
اما برایش عشق من در حکم اوراقی است

اصلا چرا گویند از هجر و غم دوری
کار دل عشاق غیر از وصل و میثاقی است؟

گاهی فقط در خواب می دیدم شده عاشق
او پیش آورده برایم شربت و ساقی است

در جای جای قصه افتادم ز عرش عشق
اصلا بگو در حق من این شیوه اخلاقی است؟


فریما محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.