تقلا و نفهمیدن مرز باریک بین کلمات

تقلا و نفهمیدن مرز باریک بین کلمات
تنهایی تا تهدید تداعی همه ی خاطرات
از تخیل ما شدن تا تمامی ارزش ها
دوست داشتن زیاد و‌غلت بین تنش ها
جنگیدن برای تو بین آدم ها با دستان خالی
همزادپنداری با شخصیت های خیالی
خواب دیدن جاده های فرعی قرار
در بغل هم گشتن دنبال راه فرار
افتادن از ارتفاعِ ترس هایمان بر شانه های هم
نیازبه صبر برای این عشق آهسته پا به پای هم
بال زدن با باله هایی در جست و‌جوی دریا
جویدن ناخن های فلسی،اضطراب برای فردا
فرشته ی نگهبان کوچک روی دوشت
صدای بوسه های ممتد بر گردنت و زیرگوشت
به ناکجا ایستاده ایم‌ سفر به سرزمین محال
خستگی های مسکوت تو و این حس ملال
بین همه ی آشفتگی ها
کاش کمی شادی برداریم
کمی زندگی بین این همه مردن
وقتی چیزی جز یکدیگر نداریم


فائزه کیانی فر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.