خزان و شوق جان، خزان و شور عشق

خزان و شوق جان، خزان و شور عشق
خزان و زندگی، میان نور عشق
خزان و سوز دل، خزان و ساز یار
که می کشد دلم، همیشه جور عشق
تمام شاخه ها، گرفته رنگ شعر
و رقص واژه ها، پی حضور عشق
رباعی منتظر، قصیده بی قرار
غزل به سر کند، کمی مرور عشق
خزان و حیرت عجیب عاشقان
چگونه طی شود پل عبور عشق
کنار ارغوان، شکفته دفترم
گرفته شعر من، تب و غرور عشق
قلم «رها» شود، به دست شاعران
زند به عمق جان، دم از ظهور عشق


بهروز قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.