من بغض سرشکسته ی از چشم جاری ام

من بغض سرشکسته ی از چشم جاری ام
یک آسمان ترانه ی اندوه و زاری ام

با دل که در نگاه تو افتاده زیر پا
آغوش ِ انحصاری ِ درد و فراری ام

با سایه های مبهم پرواز و آرزو
این سالها به فکر شب سوگواری ام

هی اشک ریختم ز پی ات با کمی غزل
لبریز و مست بوی تنت ، یادگاری ام

شاهد برای زخم دلم ضربه ای عمیق
من بیقرار حسرت آن رود جاری ام

ای عشق بی تو سر به دار آرزو شدم
این بار با تو شوکت باز ِ شکاری ام

فریما محمودی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.