ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
صدای تو
نغمه های یک نهنگ غوطه ور درون آب ها
و من
عابری نشسته در ساحل
بی خبر
از تلاطم و صدای زیر آب ها
چشم های تو
تبلور تمام نور های روشن است
و من
نشسته در فضای تیره و سیاه غار ها
دست های تو
شاخه های پر سخاوت در خت ها
که دور میشوند و دورتر
و من
مرد خسته ای خزیده در میان خشکی کویر ها
گیسوان تو
کنایه می زند
بر بلندی تمام آرزو و اشتیاق ها
و من
بی امید و آرزو
جا گرفته ام کنار نا امید ها
خنده های تو
صدای مستی است
بعد خوردن شراب ها
و من
گریه های بعد مستی ام
بدون خوردن
جرعه ای از این شراب ها
تو
همان حروف عاشقانه ای
نشسته در میانه ی تمام شعر ها
و من
کلام کهنه ای که بی صدا نشسته در میان نثر ها
محمد سعید بویه