همنشین زخمه های وحشی ساز

همنشین زخمه های وحشی ساز
به تماشای تمام تو نشستم
ای پری روی غزل مادینه آهو
در خرابات خیال تو شکستم
در طواف زائرانه ی نگاهت
در تن گرم تو من احرام بستم
گم شدم در معبد آغوش گرمت
من هم آغوش و هم آغاز تو هستم
تو مرا با نام خود خواندی شکستم
بعد از این من مرد بی نام تو هستم
همسفر با رقص موهای رهایت
مست و چرخان من ز دنیاها گذشتم
من به دنبال تو گشتم همنشینم
در همه شهری نشانی از تو دیدم
هر کسی دیدم نوایی از تو میخواند
در همه عالم صدایت را شنیدم
این جهان زندان من وهم و خیال است
تو بمان تا ترسم از دنیا بریزد
تو بمان ای معنی نام خداوند
تو بمان تا ترسم از معنا بریزد

نیما ولی زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.