گریزِ تو را جز گریز چاره نبود؛

گریزِ تو را جز گریز چاره نبود؛
با آنکه قلبم آکنده از خواهش بود.
نشسته‌ام در هوای تو؛
باورت هست؟
به خاطره‌ای مهمانم کن؛
ترسم رنگِ چشمانت را فراموش کنم.

آیدین آذری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.