بر صحیفهٔ صداقتم

بر صحیفهٔ صداقتم
بس که می کنی ترکتازی
فراموشم می شود
وقار یوسف وُ زینت زلیخا
آخرش به جان میخرم خطر
حلقه به دست
می زنم بر درِ خانه ات
می خوانم تُرا
از عمقِ عصرگاهیِ خوابِ شیرینت
به تماشایِ تعبیرِ رویایِ مجنون


علیزمان خانمحمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.