در دشتی بی کران

در دشتی بی کران
پی شقایق می‌گشتم
تجمع پروانه ها را دیدم
پیدا کردمش
دورش می‌چرخیدند
او غمگین بود
گویا, عاشق گلی شده بود
که از فراقش
داشت به ریشه خودش آتش می‌کشید...

شقایق پاکی پودنک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.