بیچاره منم من که به تردید دچارم

بیچاره منم من که به تردید دچارم
آواره ترینم که دلم را به تو دادم

مابین تکاپوی دلم غمزده بودم
تو آمدی و دل به تمنا به تو دادم

آهی ز سرِ غصه ز جانم به برون ریخت
آهی که به جان محض تماشا به تو دادم

یک پلک بزن بر من و آنگه نگه انداز
بنگر که چگونه نظرم را به تو دادم

آویژه شدم تا به هوایم برسد وصل
اما نفسم را و هوا را به تو دادم

مبینا میرزاخانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.