وقتی دیدم

وقتی دیدم
دیدنت در رویاها
چون کشیدن نقش هایت
در ساحل دریای چشمهایم
با موجی به هم میریزد
نامت را
به نیزار مژگان سپردم
که زمزمه اش کنند ,
تا نسیم نفسها
بارور شوند
به نامت
و جهان پر شود
از یاد تو

مژگان فتوحی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.