ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از حالا تا روز آخر
با
خاطره ها شهر می سازم
آخر
بازی شطرنج دیدنی است
منوچهر فتیان پور
ترسیـدهای ز خـار؟ به بـستان گــذر نکن
جـــایی به غـیر مـنزل جانـان ســفر نکن
سرمـست گـرمی نفسش باش و... صافتر!
داروغـه را, خبــیث عبــث را, خـبر نـکن
معشوقهات,رفیقِرَهَت, هرچههست, هست
... هیــچ اعـتنا به یـاوهزن بیهــنر نــکن
ربـطی نداشت قصـهی قلبت به این و آن!
وقتــت حرام عربـدهی گـاو و خر نـکن
عطـشان بـمان و از لـب دریـا نمک نگیر
سـر خـم به پیـش طایـفهی بدگهر نـکن
هشدار!! لحظهلحظهی صحبت غنیمت است!
با (او) نشستهای به سخن... , مختصر نکن!!
پرسیـدمش: هـوای غزل کـردهام, نوشت:
شعری به جز سرودهی (مهدی) ز بر نکن
محمد مهدی کریمی سلیمی
ای شیرین
تیشهٔ عشقت
چه ها کرد با بیستونِ باورم
که بر سینه دارد نامِ تُرا
تا به ابد
علیزمان خانمحمدی
وسط باد می دوید
خاطره ای برون شده از کُنام من
نتوانستم بگیرمش !
که سخت می دوید به آخرَ زمان من
سایه ام ؛ پا به پایم نبود ؛ در کنار من
گوئیا ؛ زود رفته بود
به انتهای انقیاد من
پاره کرده بود حماقتی ؛ شناسنامه ام
از آن زمان
به سَر چُنان زند مرا ؛ ملامتم
که روز نیز سیاه ز پیش چشم من
در این دَمی که طی شود به آخرم
به یاد تو ؛ زنده بود ؛ زنده بودنم
دگر مرا تکان نمی دهد
حرارت بقای من
که با خودم بِرَم ؛ نگاه تو ؛ صدای تو
همین شبی
که باشدَم سحرگهی
وداع من
به این گلی که دارمَش
که بوده و که بایدم
به نام تو ...
به نام تو ...
سعید رضا علایی
انگشتان خیالت که می لغزند
و انحنای واژه هایم را
نوازش می کنند
عاشقانه ای می روید
پر از باغ تماشا
پرویز صادقی
در آن دو چشم مست
قلب بی انتها,آغوش جنون
در آن مرد بی پایان
بی جرعه ای از جام لبش,
گم شده ام...
انتهای دیوانگی مگر همین نیست؟
مریم_سپهوند
شاعرانهست
چشمان پاییزیات
هر بار که پلک می زنی
زرد می ریزد
کهنه برگهای احساسم
از نو جوانه میزند
زیر باران عشق
مرضیه_شهرزادپور