من که با نا مهربانان مهربانی کرده ام

من که با نا مهربانان مهربانی کرده ام
بدشنیدم لاجرم شیرین زبانی کرده ام

کس به من ننموده رحمی جزجفادر
زندگانی
درد ها دارم ز بس گریه نهانی کرده ام

هرکسی آمد مرا با حیلتی رنجاند رفت
کی من ازبهرش چنان خصمی گرانی
کرده ام

جز وفا داری نکردم بر کسی شد یار من
ازوجودش هرزمان باغم تبانی کرده ام

جور هایی دیده ام کز دست یار بیوفا
مهربانی هابرایش هر چه دانی کرده ام

آنکه بودمحبوب دل بدکردبامن عاقبت
ازبرایش روزشب من جانفشانی کرده ام

زخم هایی من به دل دارم ز جور دلبرم
درداین دل رازدستش جاودانی کرده ام

بی وفایان کی وفا کردنددردنیا(خزان)
ازچه می نالی وفایی آن چنانی کرده ام

علی اصغر تقی پور تمیجانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.