از اولین پار پرسیدم آشنایی ز چیست.

از اولین پار پرسیدم آشنایی ز چیست.
بوسه ای داد و گفت از بوی خوش.
از دکان دار پرسیدم .
گفت :از حساب و کتاب
از رهگذار پرسیدم .
خواند ترانه ای .
سراسیمه برفت تا ته باغ.
مرد دهقان را خواستم پرسشی .
خواب بردش بر روی الاغ.
گرد شهر گشتم تا واکنم اندیشه را.
دختری با اختم گفت :از ما چرا.
پند خود بگرفتم و آستین بالا زدم
از نردیمان هستیم بردم خطا.

علی محسنی پارسا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.