| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
از اولین پار پرسیدم آشنایی ز چیست.
بوسه ای داد و گفت از بوی خوش.
از دکان دار پرسیدم .
گفت :از حساب و کتاب
از رهگذار پرسیدم .
خواند ترانه ای .
سراسیمه برفت تا ته باغ.
مرد دهقان را خواستم پرسشی .
خواب بردش بر روی الاغ.
گرد شهر گشتم تا واکنم اندیشه را.
دختری با اختم گفت :از ما چرا.
پند خود بگرفتم و آستین بالا زدم
از نردیمان هستیم بردم خطا.
علی محسنی پارسا