همه شعر میخواهند از من

همه شعر میخواهند از من
من, تو را
در بوسه های نبوسیده ام
بر علفزار بی رنگ لبانم
از بنفشه های روییده از نگاهت بر گونه هایم
در بال‌های مچاله ام
در تنی که چندین زن را به خود پوشانده
بی آنکه بدانند از لمس چند خاطره با تو
باردار شده اند
کاش مرا می بوسیدی و
از ساق های سکر آور شبم
بر ربودن زهدان فعل های نفی
بالا میرفتی!
کاش دستهایت
با سخاوت انگور و غزل
دوباره
خوابهای مرا بنویسند
همه شعر میخواهند از من
من اما.....


مستانه دادگر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.