خوابم هرچه سنگینتر باز بیدارمی شوم

خوابم هرچه سنگینتر
باز
بیدارمی شوم
باصدای
نخستین گام سحر
اول سلامم
به آسمان است
سپس به آفتاب
به آب
به آتش
وبه هرآنچه پاکیست
آنگاه می گشایم
پنجره خیال را
به سمت وسویت
وعطردستانت
می برد به باغ نگاهت
می چینم
گلهای دوستت دارم را
از حاشیه
آبشار گیسوانت
واینجا ست
که میرسم
به انتهای نماز صبحم
وازخدا می طلبم
عشق را . . .
روزی کند برایتان

رحیم فخوری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.