خورشید من..،

خورشید من..،
بمان و ببار زُلف طلائی اَت را
بر تن شعرهای خاکستری اَم
که بی تو تمام رنگین کمان های
دفتر نقاشی هایم
پُر از اندوه است؛
نمی دانم جعبه ی مداد رنگی کودکی اَم
را کجای چشمانت جا گذاشته ام
که رنگ های شاد جهان می رقصیدند
برای غم دلتنگی آسمان نگاهت!


مرتضی سنجری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.