نفسم عطر خوش موی تو را می خواهد

نفسم عطر خوش موی تو را می خواهد
باد آن پیچش گیسوی تو را می خواهد

کشتی خسته و بی لنگر دریای جنون
ساحل امن شب کوی تو را می خواهد

کاش می شد که فقط از تو بگویم جانا
قلمم رخصت ابروی تو را می خواهد


مگذارید تهی دست ازین باغ روم
تاج بختم گل شب بوی تو را می خواهد

لشکر فتنه ی دوران منشیند از پای
فتح این قائله بازوی تو را می خواهد

با ریاضت به دل کس نتوان جای گرفت
عشق تأیید گل روی تو را می خواهد

دل برید است ز درمان طبیبان واسع
بی قراریست که داروی تو را می خواهد


سید علی کهنگی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.