ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
فریب خورده ام از دنیایی
که تمام عاشقانه ها
نقشه ی مچاله شده ای ست
در جیبِ اقیانوس های نا آرام جهان؛
و چشمانت چه بی رحمانه
مثل جنایتکار جنگی
مرا همچون شهر بی دفاع محاصره کرده بود
انگار..،
تمام شده فصل شعرهایم
در قحطی فشنگِ اسحله ی سربازان شکست خورده
مانند خودکاری که دیگر جوهر ندارد
برای نوشتن و نوشیدن مرگ
زیر هجوم تیر باران موهای سیاه تو!
مرتضی سنجری
هنوز آخرین جمله خدا توی گوشم زنگ میزند:
" از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است،
اگر گم شدی از این راه بیا.
بلند شو.
از دلت شروع کن.
شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم"
نه تگرگ آشفتهام میکند،
و نه محاصرهی برف پریشانم
مقاومت میکنم
گاه با شعر
و گاه با عشق
دیگر هیچ چیزی جز آنکه
دوستت داشته باشم
و شعر عاشقانهای برایت بنویسم
مرا در این سرمایِ ابدی گرم نمیکند...
| نزار قبانی / ترجمه: سعید هلیچی |