ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باید تکلیف شعرهایم را
روشن کنم،
دیگرباید بدانند
همیشه، دور از تو
غمگین و کوتاه خواهند بود
باید بدانند
در انتظار تو
همینجا
میانِ کتابهایم
در قفسه...
خواهند مُرد
مروت خیری
به یاد می آورم
آن لحظه را
آن لحظه خداحافطی ات را
که چه اندازه ،زیبا بود
چه می شد
می گفتی ،خدا حافظ
اما
نمی رفتی
مروت خیری
و یادت
فرقی نمیکند
با کدام خاطره
می آید و از ذهنم میگذرد
آنچه بر دلم میگذارد
اندوه است
مروت خیری
هر بار
که میگویم,
دوستت دارمت
احساسم ,
چنان است
که گویی,
پیش از این هرگز
به تو نگفته ام
مروت خیری
گاهی در خواب هایم
پرت می شوم
به زمان متولد شدنم
آن لحظه
که می بینم در خواب
روز اولین دیدارت را
مروت خیری
من اکنون
سخت دلتنگ توام,
هر کجا هستی
همین حالا
خودت را جای من بگذار
بنشین و تماشا کن
دل سیر, خودت را
مروت خیری
پیش از این
ساکن بود,
دید که ما
شروع به
عشق ورزیدن کرده ایم
شتاب گرفت, زندگی
مروت خیری