ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دست هایت دو جوجه گنجشک اند ، بازوانت دو شاخه ی بی جان !
ساق تــــو ساقـــه ی سفیـدی کــــه سر زده از سیاهــــی گلدان
میوه های رسیده ای داری ، پشت پیراهن پر از رنگت
مثل لیموی تازه ی « شیراز» روی یک تخته قالی « کرمان» !
فارغ از اختلاف «چپ» با «راست» من به چشمان تو می اندیشم
ای نگـــاه همیشه شکاکت ، ائتلاف فرشتـــه با شیــــطان !
فال می گیرم و نمی گیرم ، پاسخـــی در خور سوال اما
چشم تو باز هم عنانم را می سپارد به دست یک فنجان
با همین دستهای یخ بسته ، می کشم ابروی کمانت را
تا بسوی دلـــم بیندازی ، تیــــری از تیــرهای تابستان !
در تمام خطوط روی تو ، چشم را می دوانم هر بار
خال تو خط سیر چشمم را می رساند به نقطه ی پایان !