چه گیسوان سرخی دارد پاییزِ تابستان

چه گیسوان سرخی دارد پاییزِ تابستان
چه اشتهای مهیبی
به جویدن برگ‌ها
موج موج می‌رسد
نخستین و آخرین باران
این سیب از یاد رفته
در تعارفی به دنیا.

حباب‌های حایل و پراکنده
تمام فرصت‌هاست
تمام زمزمه‌ها سرخ
تنها باد است بیرون و تو می‌وزد
از چارچوبِ خالی.

فیروزه_میزانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.