ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
زمستانی بود
تابستان ما
خدا کند فصل انار
مثل همیشه
پاییز بماند…
مازیار اطمینان
بر زمین
پر از انارهای ترک خوردهای است
که می خواستند
در دامن تو بیفتند...
فاطمه حسن پور
نتوانستم
که بگویم دلم اینجا مانده ست
من پی گمشده ام آمده ام
ارغوانم را می خواهم
آن سوی پنجره ، وای
ارغوان داشت نگاهم می کرد..
هوشنگ_ابتهاج
خیلی چیزها از «تنها بودن» بدترند
اما اغلب چند دهه طول میکشد
تا این را بفهمی.
بیشتر اوقات هم وقتی میفهمی
دیگر خیلی دیر شده.
هیچ چیز دنیا هم از «خیلی دیر شدن» بدتر نیست.
چارلز_بوکوفسکی
فقط پس از آنکه فهمیدی هیچ چیز نمی تواند کمکت کند،
آنوقت به هیچ کمکی نیاز نداری...
ویلیام_فاکنر
حرف های مبهمی داریم،
گوش هایمان را مِه می گیرد،
چشم هایمان اما واضح اند،
آنقدر که گُر می گیریم،
از نگاهی که لیلی و مجنون را،
از حفظ می خواند،
قاضی دردهای نگفته،
چشم هایم را آورده ام...
نگین_رساء
چشم هایم می بارند
چهره ام آینه را زرد کرده است،
حالا باغ انارهایش را
دانه دانه در دهانم می کارد،
و خونم را مَلَس می کند،
باغ من را نه،
اما پاییز را خوب می شناسد،
کلاغهایش را از گوشِ درختی در می آورد،
و هدیه می دهد به من...
نگین_رساء