| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
این که با پاییز از راه میرسد،
باران نیست؛
دلتنگیست!
لیلا طیبی
تو را حکایت ما
مختصر به گوش آید
که حال تشنه
نمیدانی ای گل سیراب
سعدی
عشقت جایی میان قلبم در بهترین نقطه ممکن جا مانده
رفته ای اما عطر و طعم بوسه هایت بر گونه هایم جا مانده
یاد بود خاطراتمان در کنار
نرگسی ها جا مانده
خنده هایت نگاههای شیطنت آمیزت
همه وهمه در دلم جا مانده
گفته بودی تا ابد می مانی رفتی اما قول تو در قلب من جا مانده…!
اکرم_جلالی
خورشید در آفاق تو ، بسیار قشنگ است
دریای دو چشمان تو ، چون بومِ دو رنگ است
ای کاش قبولم بکند ، حضرت خورشید
آنجا که دلم ، منتظرِ صبحِ قشنگ است
تو می رسی از راه و دراین صبحِ دلاویز
صد دیده به دیدارِ رخت ، گوش به زنگ است
من تشنه ی دیدار تو هستم ، ولی انگار
چشمانِ دلاویز تو ، چون چشمِ پلنگ است
تو می گذری از من و گویا که ندیدی
این دل که به دامانِ تو آویخته ، تنگ است
همپایِ تو می آیم و می خوانمت ، امِا
پایِ دلِ پا بسته به زنجیرِ تو ، لنگ است
درساحلِ چشمانِ تو ، امواج ِ خیالم
درگیرِ تو با موجِ دل و صخره و سنگ است
چون بادِ صبا می وزد ، از سمت نگاهت
در تارِ دوگیسویِ تو ، صد نغمه و چنگ است
احساسِ قشنگی است ، زمانی که ببینی
بینِ دل و چشمانِ دلاویزِ تو ، جنگ است
روزی که تو پرواز کنی ، در دلِ دریا
خورشید در آفاق تو ، بسیار قشنگ است
لیلا_سادات_کباری_قطبی
ناز کنی؛ نظر کنی؛ قهر کنی؛ ستم کنی
گر که جفا، گر که وفا، از تو حذَر نمی کنم
| مولانای جان |
