«چقدر پنجره

آن روزها که چشمِ تو را کم نداشتم
پیراهنی به رنگِ محرّم نداشتم

هرگز نمی‌سرودمت ای آبی زلال!
طبعی اگر به پاکیِ شبنم نداشتم

این روحِ شاعرانۀ زیباپرست را
آن روزها که با تو نبودم، نداشتم

گر وا نبود پنجره‌ام رو به‌سوی تو
کاری به کارِ مردمِ عالم نداشتم

باورکن ای رفیق اگر دوری‌ات نبود!
میلی به این تغزّلِ پُر‌غم نداشتم

دیشب کسی نبود و برای گریستن
غیرِ صفای آینه هم‌دَم نداشتم


عمری گذشت و ساخته‌ام با نداشتن
ای دل چه خوب بود تو را هم نداشتم!

*شعر از مجموعۀ «چقدر پنجره» سعید بیابانکی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.