ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بیش از اینها، آه... آری...
بیش از اینها میتوان خاموش ماند...
میتوان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان،
ثابت...
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بیرنگ، بر قالی
در خطی موهوم، بر دیوار
میتوان فریاد زد!
با صدایی سخت کاذب، سخت بیگانه
«دوست میدارم»
میتوان با هر فشار هرزه دستی
بیسبب فریاد کرد و گفت:
«آه، من بسیار خوشبختم»
فروغ فرخزاد