فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی

فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی

ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی

از یاد بِبَر قصه‌‌ی ما را هم از امروز

درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی

آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم!

انگار نفهمیدی و انگار ندیدی

ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم

ما آه کشیدیم، تو فریاد کشیدی

گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود!

خوش باش که یک چند در این راه دویدی


((فاضل نظری))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.