| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
یک آسمان پرنده رها روی شاخهها،
در باغ بامداد.
یک آسمان پرنده،
سرگرم شستشو
در چشمهسار باد!
یک آسمان پرنده،
در بستر چمن
آزاد، مست، شاد...
از پشت میلهها،
بغضی به های های شکستم،
قفس مباد!
فریدون مشیری
قیمت اهل وفا، یار ندانست دریغ
قدر یاران وفادار ندانست، دریغ
درد محرومی دیدار، مرا کشت! افسوس
یار، حال من بیمار ندانست دریغ
یار هر خار و خسی گشت درین گلشن، حیف
قیمت آن گل رخسار ندانست، دریغ
زارم انداخت ز پا خواری هجران، هیهات
مُردم و حال مرا یار ندانست، دریغ
وحشی! آن عربده جو کشت به خواری ما را
قدر عشاق جگرخوار ندانست، دریغ
#وحشی_بافقی
بالا بلندم
آفتابم
از زمستانم هراسی نیست
وقتی هستی بر آسمانم
و گرمم میداری
در انبوه برف
در عسرت بی مهری روزگار
با بودن تو بسان پرندگانم در برف
گرمم با کرک و پر ناز
سر بر بالش لطیف مهر
و شعاع لطفت نوازشم می کند
با تابیدن
پاشیدن
درخشیدن
با تدوام بی شائبه مهرت
روشنی کلامت
لهجه نگاهت
با دستهایت هنگامی که بلاتکلیفند
و چشمهایت وقتی می شنوند
با قلبت و تپشهایش
تردیدهایت وقتی اطمینانند
و ترسهایت شجاعانه
یا وقتی خطابم می کنی
یا وقتی صدایت می کنم
و بی درنگ
بی درنگ
در آغوش لایی لایی کلامت
به خواب میروم.......
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شبها در سینهام میدوی
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی..
باز با ارتش زیبایی تو درگیرم
خط چشمت خبر از خط مقدم دارد
وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ
با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد!
زندهام
و این از غیرتِ عشق توست
که حتا مرگ هم
نتوانسته است
با من همآغوش شود!
نسترن وثوقی
گریه را اگر می شد کشت
می کشتم
که تو آنقدر نخندی
به چشمان خیس من !
و من
نکوبم سرم را به دیوار سادگی مدام
که چرا عاشقت شدم ؟
چرا ؟