افکارِ مزاحم؛

افکارِ مزاحم؛
مانند صندلی گهواره ای است.
ذهن را تکان می دهد
و خسته می کند،

ولی با این همه جنبش،
ما را به جایی نمی رساند.

بـه خـاطر چه زنده ای؟

کـســی ســوال میـکـند
بـه خـاطر چه زنده ای؟
و مـن بـرای زنــدگـی..
تـــــو را بهانه میکنم :)


*نیما یوشیج*

کاش بهانه و بانی باشیم …

گاهی یک مَرد بهانه دلخوشیِ
یک زن می‌شود و یک زن
بانیِ خوشبختیِ یک مَرد …

زندگی کوتاه است!
کاش بهانه و بانی باشیم …

ابر گرفته آسمان،،،

ابر
گرفته
آسمان،،،
گریه پاره
می کند،
در فراق
"بهار"

سید قدرت الله موسوی

نگاتُ به چشمام ندوز، واسه من

نگاتُ به چشمام ندوز، واسه من

تظاهر به دوست داشتنم بدتره

آخه کیُ دیدی که عاشق شه و

یهو از خود عشقشم بگذره؟


آنا جمشیدی

اگر نبودم

اگر نبودم

مرا در چیزهایی پیدا کنید

که دوستشان داشتم

در ماه ... در شکل انار ...

_______________________________
رضا بروسان

دوستت دارم

دوستت دارم

چنان با احتیاط مثل « شاید »

چنان باور نکردنی مثل « آری »

و چنان طولانی مثل « تا چه پیش آید »
_______________________________
هرمان دکونیک

من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت

من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فردِ رو به رویی، لحظه ی خندیدنت

من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطرافِ تنت ...

من حسادت می کنم حتی به دستِگرم آن
شالِ خوشرنگی که می پیچد به دورِ گردنت

وقتی انگشتانِ تو در گیسوانت می دَود
من به ردِِّ مانده از اینجور سامان دادنت ...

اینکه چیزی نیست ! گاهی دل حسادت کرده به
عطرِ پاشیده از آغوشِ تو بر پیراهنت

هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می کنم حتی به قلبِ دشمنت

کاش هرکس غیرِ من، ای کاش حتی آینه
پلک هایش روی هم می رفت وقتِ دیدنت ...

#الهام نظری

همواره عشق بی خبر از راه می رسد

همواره عشق بی خبر از راه می رسد

چونان مسافری که به ناگاه می رسد

وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش

چون وقت آب و جاروی این راه می رسد

اینت زهی شکوه که نزدت کلام من

با موکب نسیم سحرگاه می رسد

با دیگران نمی نهدت دل به دامنت

چندان که دست خواهش کوتاه می رسد

میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم

تا آهوی تو کی به کمینگاه می رسد!

هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب

وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد

شاعر دلت به راه بیاویز و از غزل

طاقی بزن خجسته که دلخواه می رسد

حسین منزوی