دلم دیوانه بودن با..

دلم

دیوانه بودن

با تو را

می خواست

"اخوان ثالث"

اهل دردی

اهل دردی

که زبان

دل من داند

نیست...!

"شهریار"

مانده ام..لحظه ی پیچیدن

مانده ام

لحظه ی پیچیدن

عطر تو به شهر

ملک الموت پی چند نفر می آید؟

"کاظم بهمنی"

من مرگ نور را باور ندارم..

من مرگ نور را

باور نمی کنم

و مرگ عشق های قدیمی را

مرگ گل همیشه بهاری که می شکفت

در قلب های ملتهب ما

"حمیدمصدق"

گویند "دل به آن بت نامهربان مده

گویند "دل به آن بت نامهربان مده

دل،آن زمان ربود که نامهربان نبود

"اصلی قمی"

بی دینی..

افسوس

روزی خواهد آمد بی دینی

نماد روشن فکری است

"دکتر شریعتی"

سروی بودم

سروی بودم

زیر سایه ام نشستند

خوردند وخفتند

بیدار شدند و

مرا بریدند...

"شمس لنگرودی
"

عاشق شو

عاشق شو

و شعرهای ناتمام مرا

تمام کن..

"رضاکاظمی"

خوش بخندیــد رفیقان که درین صبح مراد

معـرفت نیـست در ایــن معرفت آموختگان
ای خوشـــــا دولت دیــدار دل افـــروختگان

دلـــــــم از صحبت ایـن چرب زبانان بگرفت
بعد از این دست من و دامن لب دوختگان

عاقـــبت بر ســـر بازار فـــــریبم بفـــروخت
نـــاجوانــمردی ایـــن عـــاقبت انــدوختگان

شـرمشان باد زهنگــامه رسوایی خویش
این متـــاع شـــرف از وسوسه بفروختگان

یار دیـــرینه چنان خاطرم از کینه بسوخت
که بنــــــــالید به حالـــم دل کین توختگان

خوش بخندیــد رفیقان که درین صبح مراد
کهنـــه شد قصه ما تا به سحر سوختگان

فریدون توللی