ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دل های ما که به هم نزدیک باشن
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودنهای دور میترسم
احمد شاملو
کنار پرچین سوخته
دختر
خاموش ایستاده است
و دامن نازکش در باد
تکان می خورد
خدایا خدایا
دختران نباید خاموش بمانند
هنگامی که مردان ،
نومید و خسته
پیر می شوند...
به تو سلام میکنم...
کنارِ تو مینشینم ...
و در خلوتِ تو ...
شهرِ بزرگِ من بنا میشود ...!
#احمد_شاملو
دور دست امیدی نمیآموخت!
دریافتم که بشارتی نیست،
چرا که سرابی در میانه بود!
دور دست امیدی نمیآموخت!
این بی کرانه
زندانی چندان عظیم بود
که روح
از شرم ناتوانی
در اشک
پنهان میشد!
احمد شاملو
عشق ما دهکده ای که هرگز به خواب نمی رود
نه به شبان و
نه به روز
و جنبش و شور حیات
یک دم در آن فرو نمی نشیند
هنگام آن است که دندان ها تو را
در بوسه ئی طولانی
چون شیری گرم
بنوشم
"احمد شاملو"
من درختم تو باهار
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میڪنه
میونِ جنگلا تاقم میڪنه ...
تو بزرگی مثِ شب
اگـہ مهتاب باشـہ یا نـہ
تو بزرگی مثِ شب
خودِ مهتابـی تو اصلاً ، خودِ مهتابـی تو ...
" شاملو "