| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
مبتلای چشمِ تو بودن، خودِ طوفان است
از دلِ من، بیامانتر جز این؟
با تو، هر زخم، خودش مرهمِ جانم شد
از جنونت، مهربانتر جز این؟
در نگاهت، آتشی هست که میسوزد
از شرارت، عاشقانهتر جز این؟
مبتلا شدم به تو، بیهیچ پشیمانی
از بلاهایی چنین، شیرینترجز این؟
هر نفس با تو، عبادت شده در جانم
از گناهی اینچنین، پاکتر جز این؟
فاتحم، چون دل به چشمِ تو سپردم بیدلیل
از شکستِ اینچنین، پیروزتر جز این؟
در عبور از شبِ چشمان تو، گم شدم
از مسیرِ بینهایتتر، جز این؟
با تو، هر لحظه، خودش فصلِ رهایی شد
از زمانِ بیقرارتر، جز این؟
در سکوتِ تو، جهان از صدا افتاد
از فریادی چنین، آرامتر جز این؟
با تو، هر لحظه، خودش خوابِ بیداریست
از خیالی اینچنین، واقعیتر جز این؟
علیرضافاتح